Iran Eshgh
چون همیشه احساس میکنند جوانند، حتی وقتی پیر میشوند.
چون هر وقت کودکی را میبینند لبخند میزنند.
چون وقتی مسیر مستقیمی را طی میکنند همیشه مستقیما" روبرو را نگاه میکنند و هرگز به طرف ما مردان که
 با لبخندراه را برایشان باز کرده ایم برنمیگردند تا تشکر کنند.
چون در همسرداری به گونه ای رفتار میکنند که ذهن هیچ غریبه ای به آن راه ندارد.
چون همه ی توان خود را برای داشتن خانه ای زیبا و تمیز بکار میگیرند و هرگز برای کاری که انجام میدهند
توقع تشکر ندارند.
چون هر آنچه که در زندگی خصوصی افراد مشهور اتفاق میافتد را جدی میگیرند.
چون سراغ مسائل غیر اخلاقی نمیروند.
چون نسبت به زجری که برای زیباتر شدن تحمل می کنند شکایتی نمی کنند. حتی هنگام استفاده از وسایل
 خطرناکدر سالن های ورزشی و آرایشی.
چون آنها ترجیح میدهند سالاد بخورند.
چون آنها با همان دقت و ظرافتی که میکل آنژ تابلویSistine Chapel را کشیده است، به زیبا ساختن خود
 دقت میکنند.
Iran Eshgh
چون برای حل مشکلات، روش های خاص خودشان را دارند؛ روش هایی که ما هرگز درک نمیکنیم
و همین ما را دیوانه میکند.
چون وقتی میخواهند در مورد ظاهرشان چیزی بپرسند ترجیح میدهند این سوال را از خانمی بپرسند
و خلاصه با این مدل سوالات ما را عذاب نمیدهند.
چون گاهی از چیزهایی شکایت میکنند که ما هم آن را احساس میکنیم مثل سرما یا دردهای رماتیسمی،
به این ترتیب ما میفهمیم که آنها هم مثل ما آدم هستند!
چون داستانهای عاشقانه می خوانند و مینویسند.
چون ساعتها وقت خود را با فکر کردن در مورد اینکه چگو نه می توانند با دیگران سر صحبت را باز کنند،
 تلف نمی کنند .
چون آنها می توانند مثل مردها بلوز و شلوار بپوشند و سر کار بروند، درحالیکه مردها هرگز جرئت نمی کنند
دامن بپوشند و بروند سر کار.
چون همیشه می توانند یک ایراد بزرگ از زنی که ما گفته ایم زیبا است بگیرند و به ما بقبولانند که بی سلیقه
هستیم و اشتباه می کنیم.
 چون ما از آنها متولد شده ایم و به سوی آنها نیز باز می گردیم..
 
و پائولو کوئیلو می گوید: ما عاشق آنها هستیم چون زن هستند.....به همین سادگی.
 
 و یکی از دوستان که بسیار زیبا گفته است :
زندگی و افکار ما همیشه حول محور آنها می چرخد، تفکر و روح لطیف آنها، ما را با قدرت به دنیایی
دیگر می کشاند که ما هرگز به آن راه نداریم.
خنده ی آنها و دیدن اشک شادی یا غم آنها، روح ما را نوازش می کند.
زن ها، از نظر مردها اعجاب انگیز ترین موجودات خلقت هستند و همیشه هم خواهند بود.

 



:: بازدید از این مطلب : 843
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
نوشته شده توسط : nahal

 
 
تاریخ انتشار : جمعه 20 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

شاه عباس از وزیر خود پرسید: "امسال اوضاع اقتصادی كشور چگونه است؟"

 وزیر گفت: "الحمدالله به گونه ای است كه تمام پینه دوزان توانستند به زیارت كعبه روند!"

شاه عباس گفت: "نادان! اگر اوضاع مالی مردم خوب بود می بایست كفاشان به مكه می رفتند نه پینه‌دوزان، چون مردم نمی توانند كفش بخرند ناچار به تعمیرش می پردازند، بررسی كن و علت آن را پیدا نما تا كار را اصلاح كنیم .



:: بازدید از این مطلب : 707
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : جمعه 20 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

اشتباه فرشتگان

درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده میشود .


پس از اندك زمانی داد شیطان در می آید و رو به فرشتگان می كند و می گوید :
 جاسوس می فرستید به جهنم!؟

از روزی كه این ادم به جهنم آمده مداوم در جهنم در گفتگو و بحث است و
 جهنمیان را هدایت می كند و...


حال سخن درویشی كه به جهنم رفته بود این چنین است: با چنان عشقی زندگی كن كه حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت باز گرداند.


---------------------------------------------------------------------------
مرد کور


روزی مرد کوری روی پله‌های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود روی تابلو خوانده میشد: من کور هستم لطفا کمک کنید . روزنامه نگارخلاقی از کنار او میگذشت نگاهی به او انداخت فقط چند سکه د ر داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت ان را برگرداند و اعلان دیگری روی ان نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و انجا را ترک کرد. عصر انروز روز نامه نگار به ان محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است مرد کور از صدای قدمهای او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که ان تابلو را نوشته بگوید ،که بر روی ان چه نوشته است؟روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد. مرد کور هیچوقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:

امروز بهار است، ولی من نمیتوانم آنرا ببینم !!!!!

وقتی کارتان را نمیتوانید پیش ببرید استراتژی خود را تغییر بدهید خواهید دید بهترینها ممکن خواهد شد باور داشته باشید هر تغییر بهترین چیز برای زندگی است.
حتی برای کوچکترین اعمالتان از دل،فکر،هوش و روحتان مایه بگذارید این رمز موفقیت است .... لبخند بزنید

---------------------------------------------------------------------------
یکی از بستگان خدا

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.

پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.

در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد.

 
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد.
- آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
- شما خدا هستید؟
- نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
- آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید!


---------------------------------------------------------------------------


نخستین درس مهم - زن نظافتچى

 من دانشجوى سال دوم بودم. یک روز سر جلسه امتحان وقتى چشمم به سوال آخر افتاد، خنده‌ام گرفت. فکر کردم استاد حتماً قصد شوخى کردن داشته است. سوال این بود: «نام کوچک زنى که محوطه دانشکده را نظافت می‌کند چیست؟»
من آن زن نظافتچى را بارها دیده بودم. زنى بلند قد، با موهاى جو گندمى و حدوداً شصت ساله بود. امّا نام کوچکش را از کجا باید می‌دانستم؟
من برگه امتحانى را تحویل دادم و سوال آخر را بی‌جواب گذاشتم. درست قبل از آن که از کلاس خارج شوم دانشجویى از استاد سوال کرد آیا سوال آخر هم در بارم‌بندى نمرات محسوب می‌شود؟
استاد گفت: حتماً و ادامه داد: شما در حرفه خود با آدم‌هاى بسیارى ملاقات خواهید کرد. همه آن‌ها مهم هستند و شایسته توجه و ملاحظه شما می‌باشند، حتى اگر تنها کارى که می‌کنید لبخند زدن و سلام کردن به آن‌ها باشد.
من این درس را هیچگاه فراموش نکرده‌ام.


سومین درس- همیشه کسانى که خدمت می‌کنند را به یاد داشته باشید

 در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر ١٠ ساله‌اى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت.
 

- پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟
 

- خدمتکار گفت: ٥٠ سنت
پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد. بعد پرسید:
- بستنى خالى چند است؟
خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عده‌اى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بی‌حوصلگى گفت:
- ٣٥ سنت
- پسر دوباره سکه‌هایش را شمرد و گفت:
- براى من یک بستنى بیاورید.
خدمتکار یک بستنى آورد و صورت‌حساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورت‌حساب را برداشت و پولش را به صندوق‌دار پرداخت کرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریه‌اش گرفت. پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود.
 یعنى او با پول‌هایش می‌توانست بستنى با شکلات بخورد امّا چون پولى براى انعام دادن برایش باقى نمی‌ماند، این کار را نکرده بود و بستنى خالى خورده بود....

 

چهارمین درس مهم- مانعى در مسیر

 در روزگار قدیم، پادشاهى سنگ بزرگى را که در یک جاده اصلى قرار داد. سپس در گوشه‌اى قایم شد تا ببیند چه کسى آن را از جلوى مسیر بر می‌دارد. برخى از بازرگانان ثروتمند با کالسکه‌هاى خود به کنار سنگ رسیدند، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند. بسیارى از آن‌ها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند. امّا هیچیک از آنان کارى به سنگ نداشتند.


 
سپس یک مرد روستایى با بار سبزیجات به نزدیک سنگ رسید. بارش را زمین گذاشت و شانه‌اش را زیر سنگ قرار داد و سعى کرد که سنگ را به کنار جاده هل دهد. او بعد از زور زدن‌ها و عرق ریختن‌هاى زیاد بالاخره موفق شد. هنگامى که سراغ بار سبزیجاتش رفت تا آن‌ها را بر دوش بگیرد و به راهش ادامه دهد متوجه شد کیسه‌اى زیر آن سنگ در زمین فرو رفته است. کیسه را باز کرد پر از سکه‌هاى طلا بود و یادداشتى از جانب شاه که این سکه‌ها مال کسى است که سنگ را از جاده کنار بزند. آن مرد روستایى چیزى را می‌دانست که بسیارى از ما نمی‌دانیم!
«هر مانعى، فرصتى است. »


---------------------------------------

بگذارید این ایمیل به حیات خود ادامه دهد و برای دوستان خود ارسالش کنید  


لطفا این داستانهای کوتاه را برای دوستان خود ارسال نمایید، کسانی که برایتان ارزشمند هستند، کسی چه می داند، شاید یکی از دوستان شما هم اکنون بیشترین نیاز را به خواندن این مطلب داشته باشد.


 
خوشبخت ترین فرد كسی است كه بیش از همه سعی كند دیگران را خوشبخت سازد. 

ز
رتشت



:: بازدید از این مطلب : 894
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : جمعه 20 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal





Picture of a Donkey  Kicking out one Hind Leg
 
خدا خر را آفرید و به اوگفت:
تو بار خواهی برد، از زمانی که 
تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی 
که تاریکی شب سر می رسد.و همواره بر 
پشت تو باری سنگین خواهد بود.و تو 
علف خواهی خورد و از عقل بی بهره 
خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی 
کرد و تو یک خر خواهی 
بود. 

خر به خداوند پاسخ  داد:خداوندا!من می خواهم خر باشم، 
اما پنجاه سال برای خری همچون من 
عمری طولانی است.پس کاری کن فقط 
بیست سال زندگی کنم و خداوند آرزوی 
خر را برآورده کرد
 
excited alert puppy wagging  his tail with a bone in his mouth
 
 


خدا سگ را آفرید و به او  گفت:
 تو نگهبان خانه انسان خواهی 
بود و بهترین دوست و وفادارترین 
یار انسان خواهی شد.تو غذایی را که 
به تو می دهند خواهی خورد و سی سال 
زندگی خواهی کرد.تو یک سگ خواهی 
بود. 

سگ به خداوند پاسخ  داد:
خداوندا!سی سال زندگی عمری 
طولانی است.کاری کن من فقط پانزده 
سال عمر کنم و خداوند آرزوی سگ را 
برآورد... 

Picture of a Cute Little Monkey with Big  <br /> Ears
 
 

خدا میمون را آفرید و به  او گفت:
و تو از این سو به آن سو و از 
این شاخه به آن شاخه خواهی پرید و 
برای سرگرم کردن دیگران کارهای 
جالب انجام خواهی داد و بیست سال 
عمر خواهی کرد.و یک میمون خواهی 
بود. 

میمون به خداوند پاسخ  داد:
بیست سال عمری طولانی است، من 
می خواهم ده سال عمر کنم.و خداوند 
آرزوی میمون را برآورده 
کرد. 

و
goofy  looking man with his tongue hanging out wearing a smiley face tie

سرانجام خداوند انسان را آفرید و  به او گفت:
تو انسان هستی.تنها 
مخلوق هوشمند روی تمام سطح کره 
زمین.تو می توانی از هوش خودت 
استفاده کنی و سروری همه موجودات 
را برعهده بگیری و بر تمام جهان 
تسلط داشته باشی.و تو بیست سال عمر 
خواهی کرد. 

انسان گفت:سرورم!گرچه من 
دوست دارم انسان باشم، اما بیست 
سال مدت کمی برای زندگی است.آن سی 
سالی که خر نخواست ، آن پانزده 
سالی که سگ نخواست و آن ده سالی که 
میمون نخواست زندگی کند، به من 
بده. 

و 
خداوند آرزوی انسان را برآورده 
کرد... 

و 
از آن زمان تا کنون انسان فقط بیست 
سال مثل انسان زندگی می 
کند!!! 

و
 
Picture of a Father Giving his Son a Horse Ride

پس از آن،ازدواج می کند و سی سال 
مثل خر کار می کند مثل خر زندگی می 
کند ، و مثل خر بار می 
برد

و
frantic dad trying to multi task  and work on the computer and iron at the same time with children causing  chaos
 
 

پس از اینکه فرزندانش بزرگ شدند، 
پانزده سال مثل سگ از خانه ای که در 
آن زندگی می کند، نگهبانی می دهد و 
هرچه به او بدهند می 
خورد...!!!
و
Picture of an Angry Old Man  Waving his Cane

وقتی پیر شد، ده سال مثل میمون 
زندگی می کند؛ از خانه این پسرش به 
خانه آن دخترش می رود و سعی می کند 
مثل میمون نوه هایش را سرگرم 
کند

 


:: بازدید از این مطلب : 706
|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : جمعه 20 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal


كوك كن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری، نیست دگر
دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است
كوك كن ساعتِ خویش !
كه مـؤذّن، شبِ پیـش
دسته گل داده به آب 
و در آغوش سحر رفته به خواب
كوك كن ساعتِ خویش !
شاطری نیست در این شهرِ بزرگ
كه سحر برخیزد
شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین
دیر برمی خیزند
كوك كن ساعتِ خویش !
كه سحرگاه كسی
بقچه در زیر بغل،
راهیِ حمّامی نیست
كه تو از لِخ لِخِ دمپایی و تك سرفه ی او برخیزی
كوك كن ساعتِ خویش !
رفتگر مُرده و این كوچه دگر
خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است
كوك كن ساعتِ خویش !
ماكیان ها همه مستِ خوابند
شهر هم . . .
خوابِ اینترنتیِ عصرِ اتم می بیند
كوك كن ساعتِ خویش !
كه در این شهر، دگر مستی نیست
كه تو وقتِ سحر، آنگاه كه از میكده برمی گردد
از صدای سخن و زمزمه ی زیرِ لبش برخیزی
كوك كن ساعتِ خویش !
اعتباری به خروسِ سحری نیست دگر
و در این شهر سحرخیزی نیست


:: بازدید از این مطلب : 707
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
تاریخ انتشار : جمعه 20 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal
وقتی می خوای یک کاری انجام بدی
.
.
.
.
.
.

 

 اول خوب فکر کن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 بعد به حرف دلت گوش بده
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 بعد به خدا توکل کن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
 و بعد اون کاری را انجام بده که زنت می گه...!!!

 



:: بازدید از این مطلب : 776
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : جمعه 20 خرداد 1390 | نظرات ()
نوشته شده توسط : nahal

 
 
 
5.jpg
1.jpg
2.jpg
3.jpg
22.jpg
23.jpg
24.jpg
25.jpg
26.jpg
27.jpg
28.jpg
31.jpg
32.jpg
33.jpg
34.jpg
35.jpg
image004.jpg
image006.jpg
image009.jpg
image014.jpg
image013.jpg
image015.jpg
image020.jpg
13.jpg
14.jpg
15.jpg
16.jpg
17.jpg
4.jpg
6.jpg
7.jpg
8.jpg
9.jpg
11.jpg
12.jpg
image021.jpg
image027.jpg
image031.jpg
image033.jpg
image040.jpg
 

 



:: بازدید از این مطلب : 817
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 خرداد 1390 | نظرات ()
خدا رو شکر که ...
نوشته شده توسط : nahal
http://snegidhi.com/images/cute/image_2.jpg


خدا رو شکر که تمام شب صدای خرخر همسرم  رو می شنوم این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده.

خدا رو شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکیه.این یعنی اون تو خونست و تو خیابونا پرسه نمی زند.

خدا رو شکر که مالیات می پردازم این یعنی شغل و در آمدی دارم و بیکار نیستم.

خدا رو شکر که باید ریخت و پاش های بعد از مهمانی رو جمع کنم. این یعنی با دوستام بودم.

خدا رو شکر که لباسام کمی برام تنگ شدن . این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم.

خدا رو شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم.این یعنی توان سخت کار کردن رو دارم.

خدا رو شکر که باید زمین را بشورم و پنجره ها رو تمیز کنم.این یعنی من خونه ای دارم.

خدا رو شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم.این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن.

خدا رو شکر که سرو صدای همسایه ها رو می شنوم. این یعنی من توانائی شنیدن رو دارم.

خدا رو شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم. این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم.

خدا رو شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شم. این یعنی من هنوز زندم.

خدا رو شکر که گاهی اوقات بیمار می شم. این یعنی بیاد بیارم که اغلب اوقات سالمم.

خدا رو شکر که خرید هدایای سال نو جیبمو خالی می کنن. این یعنی عزیزایی دارم که می تونم براشون هدیه بخرم

 



:: بازدید از این مطلب : 680
|
امتیاز مطلب : 33
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 خرداد 1390 | نظرات ()
ستون فقرات شما ٦ دشمن دارد
نوشته شده توسط : nahal

Join Gevo Group

 

١) شکم بزرگ:

در این حالت، چون تعادل انحنای کمری یا لوردوز به هم می‌خورد ستون مهره‌ها ناچار است انحنای مهره‌های سینه‌ای یا کیفوز را بیشتر کند و همین امر به گودی زیاد کمر، قوز پشتی و بر هم خوردن راستای قرار گرفتن سر و انحنای گردنی منجر می‌شود و درد ایجاد می‌شود.

 

٢) بد خوابیدن:

وقتی اصول صحیح خواب را رعایت نمی‌کنید می‌بینید که صبح روز بعد از شدت درد قادر به بلند شدن نیستید. بهتر است به پهلو بخوابید و بالش شما فاصله شانه تا سر را پر کند. اگر به پشت بخوابید، قوس گردنی شما در صورت مناسب نبودن بالش به جای تمایل به عقب، به جلو می‌آید و آرتروز گردنی و درد ایجاد می‌شود. بدون بالش خوابیدن یا بالش کوتاه همان‌قدر بد هستند که انتخاب بالش بلند. دمر هم نخوابید و اگر مجبورید یک بالش زیر شکم و لگن خود بگذارید تا گودی کمرتان زیاد نشود و محل اتصال مهره آخر کمر به باسن دردناک نشود. تشک شما نباید زیادی نرم یا زیادی سفت باشد.

 

٣) بغل کردن بچه‌ها:

بستن حامل‌هایی که بچه‌ها را در آن می‌گذارید به ستون مهره شما فشار می‌آورد. اگر می‌خواهید فرزندتان را بغل کنید او را به پهلو تکیه بدهید، یعنی یک پایش جلو و پای دیگر بچه عقب باشد تا وزن او به پهلویتان وارد شود.

 

٤) نشستن چهار زانو یا دو زانو:

وقتی چهار زانو یا دو زانو می‌نشینید باعث تخریب غضروف خود می‌شوید. روی صندلی استاندارد بنشینید و زاویه ١٢٠ درجه را رعایت کنید. قوز به جلو (زاویه کمتر از ٩٠) و یا عمود نشستن راستاها را به هم می‌زند و بدن ما سعی می‌کند به عضلات منطقه فشار بیاورد تا در حد ممکن راستاهای طبیعی را حفظ کنند و همین عامل، درد را به وجود می‌آورد. پا، باسن، پشت و کتف شما باید نقاط تماس هنگام نشستن صحیح باشند.

 

٥) ایستادن طولانی:

معمولا به دلیل وجود شکم برآمده در چاق‌ها و یا عضلات ضعیف کمری در لاغرها و از همه بدتر عدم رعایت اصول صحیح ایستادن، به دنبال طولانی ایستادن دردها شروع می‌شوند. وقتی می‌ایستید باید یک پا جلوتر از دیگری باشد و پای دیگر ١٥ سانتی‌متر بالاتر باشد تا فشار وزن‌تان عملا تقسیم شود. پاها را مرتب با حفظ همین ١٥ سانتی‌متر از زانو خم کنید تا لوردوز کمری زیاد نشود و درد و خستگی به وجود نیاید. در بعضی مشاغل، داشتن زیرپایی الزامی است.

 

٦) بلند کردن جسم سنگین:

رعایت اصول بلند کردن اجسام مهم است. جسم را با دست بگیرید. یک پا اهرم و پای دیگر جلو باشد. دست‌ها به بدن چسبیده باشد و از راستای دست‌ها نیرو بگیرید نه از کمرتان.

 

 



:: بازدید از این مطلب : 793
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 خرداد 1390 | نظرات ()
.:: دانستنی هایی برای مصرف پاستیل ::.
نوشته شده توسط : nahal

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

پاستیل‌ از آن دسته خوراکی ‌هاست که ظاهر جذاب و طعم خوبش بزرگ و کوچک را به سمت خود می‌ کشد. گفتگوی زیر با دکتر محمدحسین عزیزی، متخصص صنایع غذایی و عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس برای آشنایی بیشتر با خوب و بد این محصول ژله ‌ای است.

- آقای دکتر! ژلاتین پاستیل از چه چیزی تهیه می ‌شود؟

ژلاتین پاستیل از پوست یا استخوان حیوانات مختلفی مانند گاو، خوک یا حتی ماهی درست می ‌شود اما در کشور ما به دلیل مساله حلال بودن، تنها پوست و استخوان گاو و به ندرت ماهی کاربرد دارند.

- این ژلاتین‌ ها در کشور خودمان تولید نمی ‌شوند؟
خیر. ما در ایران فرآیند تولید ژلاتین نداریم و به همین خاطر ژلاتین ‌های وارداتی باید حتما مورد تایید مقامات بهداشتی و دامپزشکی ‌مان باشند تا مطمئن باشیم ژلاتینی که وارد می ‌کنیم، حتما از حیوان حلال ‌گوشت تهیه شده و آن حیوان هم به روش اسلامی ذبح شده است.

- آیا مصرف ژلاتین مفید است؟

البته. مصرف ژلاتین خالص به همه افراد حتی آن هایی که در رژیم غذایی به سر می ‌برند هم توصیه می‌ شود چون این ماده غذایی سرشار از پروتئین است و کالری زیادی ندارد اما وقتی که با انواع رنگ ‌ها و اسانس ‌های طبیعی و مصنوعی و حتی شکر مخلوط می ‌شود دیگر باید در مصرف آن ها حد اعتدال را رعایت کرد.

- یعنی خوردن پاستیل به اندازه خوردن ژلاتین خالص مفید نیست؟

نه. همانطور که گفتم در فرآیند تولید پاستیل، مقدار زیادی شکر، رنگ و اسانس خوراکی استفاده می‌ شود که این موضوع باعث می‌ شود مصرف پاستیل را به افراد چاق و آن هایی که در حال لاغر شدن هستند، توصیه نکنیم. کودکان زیر 2 سال نیز سیستم گوارش حساسی دارند و بهتر است خوراکی‌ هایی که افزودنی دارند را کمتر میل کنند.

- آقای دکتر! چرا پاستیل سفت ‌تر از ژله است؟ مگر فرآیند تولید آن ها یکسان نیست؟

ژلاتین با 3 درجه قدرت مختلف تولید می ‌شود، کم، متوسط و زیاد. پاستیل از ژلاتین ‌های با قدرت بیشتر تهیه می ‌شود و به همین دلیل حالت جویدنی و سفت دارد اما ژلاتین موجود در ژله‌ ها و پودر آن ها، ژلاتینی با درجه متوسط و کم است و به همین خاطر ژله از پاستیل، شل ‌تر است.

- ژلاتین بو و مزه زننده‌ای ندارد؟

خیر. ژلاتین خالص، بدون مزه، رنگ و بو است و به همین دلیل در بازار تولید به آن انواع رنگ‌ ها و اسانس‌ های مجاز خوراکی و شکر اضافه می‌ کنند تا این ماده خوراکی مشتری‌ پسند شود.

- پس چون این افزودنی ‌ها مجاز هستند می‌ توان بدون دغدغه پاستیل خورد؟

خیر. هر چقدر هم که افزودنی‌ های پاستیل مجاز باشند اما به هر حال طبیعی نیستند و مصرف زیادشان به هیچ‌ وجه توصیه نمی ‌شود. به علاوه پاستیل مقدار زیادی شکر دارد که مصرف مداومش برای دندان ‌ها و به طور کلی برای بدن مفید نیست و کالری بالایش می ‌تواند باعث بالارفتن وزن شود.

- بعضی از تولیدکنندگان، ادعا می ‌کنند که از کنسانتره میوه به جای اسانس آن در تولید پاستیل استفاده می ‌کنند. چه تفاوتی بین اسانس و کنسانتره وجود دارد؟

اسانس، به صورت مصنوعی و شیمیایی تهیه می ‌شود اما کنسانتره از میوه طبیعی درست می ‌شود. بعید به نظر می ‌رسد که در فرآیند تولید پاستیل از کنسانتره میوه‌ ها استفاده شود چون این کار باعث شل‌ شدن ژلاتین و مشکل شدن قالب ‌گیری آن می‌ شود.

- آیا پاستیل‌ های میوه ‌ای مزیتی بر سایر پاستیل‌ ها مثلا انواع نوشابه‌ ای آن ها دارند؟

خیر. همان ‌طور که عنوان شد این طعم‌ ها و بوها فقط اسانس هستند و بین اسانس‌ های میوه ‌ای و نوشابه‌ ای تفاوتی از نظر ارزش غذایی وجود ندارد. بنابراین نمی ‌توان گفت که یکی از آن ها از دیگری بهتر است. برخی تصور می ‌کنند که پاستیل‌ ها منبع کلسیم هستند در حالی که این طور نیست و نمی ‌توان عادت به خوردن آن را عاملی برای پیشگیری از بروز پوکی استخوان در نظر گرفت.

- روغنی که به سطح پاستیل‌ ها می‌زنند چیست؟ ضرری برای مصرف‌ کننده ندارد؟

این روغن که روغن خوراکی است بیشتر برای براق شدن پاستیل‌ ها و جلوگیری از چسبیدن آن ها به یکدیگر به سطح شان افزوده می ‌شود و میزان آن بسیار کم است و نمی ‌تواند از نظر اضافه کالری دریافتی برای مان مشکلی ایجاد کند.

- آیا منع مصرف پاستیل برای بعضی افراد وجود دارد؟

خیر. همه می ‌توانند به مقدار محدود پاستیل بخورند. فقط به خاطر شکر موجود در آن، کسانی که اضافه وزن یا دیابت دارند باید در مصرف این خوراکی خوشمزه حداقل‌ ها را رعایت کرده و حتما در این مورد با پزشک خود مشورت کنند. البته آن هایی که دیابت نوع 1 دارند و انسولین تزریق می‌ کنند مشکل چندانی در این زمینه‌ ندارند اما دیابتی‌ های نوع 2 باید در خوردن انواع تنقلات شیرین مراقب باشند.

- آقای دکتر! برخی از والدین و به خصوص مادران به شیرخواران در حال دندان درآوردن ‌شان پاستیل می‌ دهند تا آن ها به دندان شان بکشند. به نظر شما این کار درست است؟

به هیچ عنوان. چون ممکن است شیرخواران تکه ‌ای از پاستیل را با دندان خود جدا کنند و این تکه داخل نای آن ها برود و باعث خفگی ‌شان بشود. ضمن این که شیرخواران سیستم ایمنی و گوارش ضعیف‌ و حساسی دارند و خوردن خوراکی‌ هایی مانند پاستیل می‌ تواند بسیار خطرناک باشد.

- پاستیل و کودکان

دکتر زیبا سجادی دندانپزشک کودکان با اشاره به مضرات ناشی از مصرف زیاد پاستیل در کودکان می گوید: چسبندگی ژلاتین به دندان‌ های کودکان و کوتاهی آنان در رعایت بهداشت دهان، به تخریب دندان‌ ها منجر می‌ شود. در سال‌ های اخیر برخی از کارخانه‌ های تولید پاستیل، ویتامین C را به محصولات خود افزوده ‌اند و با تاکید بر ارزش سلامتی این ‌گونه پاستیل‌ ها جایگاه خوبی در بازار پیدا کرده‌اند. باید به خاطر داشته باشیم که ژلاتین به ‌آسانی در بدن جذب می ‌شود و حتی به گوارش سایر مواد غذایی از طریق تولید امولسیون کمک می‌ کند؛ علاوه بر آن به عنوان مکمل غذایی در رژیم‌ های مخصوص استفاده می‌ شود. به طور معمول ژلاتین حاوی 80 درصد پروتئین، 13 درصد رطوبت و 2 درصد مواد مغذی است. با این حال، والدین باید در‌ نظر داشته باشند اگر کودکان شان از پاستیل به میزان زیادی استفاده می ‌کنند، از سلامت دندان آن ها غافل نمانند.

- مراقب باشید

هنگام خرید پاستیل آن هایی را تهیه کنید که دارای بسته بندی و کاملا بهداشتی باشند. چندی پیش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی با صدور اطلاعیه ‌ای فروش فله ‌ای انواع پاستیل با نام كندی میكس را ممنوع كرد. در این اطلاعیه آمد: انواع پاستیل كه عموماً با نام كندی میكس در اماكن عمومی مانند ایستگاه‌ های مترو، فروشگاه ‌ها، مراكز خرید، فرودگاه‌ ها و... به صورت فله‌ ای به فروش می‌ رسند فاقد مجوز بهداشتی واردات بوده و ورود آن ها به كشور غیر قانونی است. یا مثلا چند وقت پیش اعلام شد که شکلات پاستیلی با مارک "HARIBO" وارد و در کشور توزیع شده بود ‌که این نوع شکلات معمولا حاوی ژلاتین حیوانی است و نداشتن هرگونه نشانه حلیت بر روی بسته ‌بندی آن تعجب‌آور است. این محصول متعلق به کشور اتریش است.



:: بازدید از این مطلب : 759
|
امتیاز مطلب : 53
|
تعداد امتیازدهندگان : 18
|
مجموع امتیاز : 18
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 خرداد 1390 | نظرات ()

صفحه قبل 1 ... 226 227 228 229 230 ... 439 صفحه بعد

متن دلخواه شما